زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

باغ فردوس

باغ‌فردوس \ bāq-ferdows\ ، باغ و عماراتی به جای مانده از دورۀ قاجاریه، واقع در غرب تجریش. بنای نخستینِ باغ‌فردوس را حسین‌علی خان معیرالممالک (د 1274 ق/ 1858 م) ایجاد کرد. او پسر دوست‌علی خان معیرالممالک دوم بود و پس از مرگ پدر، لقب او را دریافت کرد و به جای وی به سمت ریاست ضراب‌خانه و خزانه‌دار سلطنتی منصوب شد (بامداد، 6/ 93). 

حسین‌علی خان پس از درگذشت فتحعلی شاه قاجار (1250 ق) در عهد پادشاهی محمد شاه قاجار (سل‍ 1250-1264 ق/ 1834- 1848 م) در سمت خود باقی بود. او که به حکم منصبش گاه و بیگاه نزد شاه قاجار به سر می‌بـرد، بـر آن شد تـا در حـوالیِ قصر محمدیـه ــ که محمد شاه قاجار قصد داشت تا آن را به عنوان اقامتگاه تابستانی خود در زمینهای اسدآباد واقع در شمال غربی تجریش برپا کند ــ محلی مناسب برای خود و کسانش فراهم سازد؛ ازاین‌رو، چند خانه و باغ روستایی و نیز زمینهای کشاورزی و بایر واقع در جنوب اراضی قصر محمدیه را خریداری کرد و پس از احداث قناتی به برپایی عمارتی نه‌چندان بزرگ و مجلل به سبک آن روز که «فیل‌گوش» نامیده می‌شد، مبادرت ورزید و باغی بزرگ و زیبا بر گرد آن آباد ساخت و آنجا را «باغ‌فردوس» نام نهاد (معیری، 261-262). با درگذشت حسین‌علی خان، پسرش دوست‌علی‌خان که در زمان حیات او ملقب به نظام‌الدوله شده بود، لقب پدر را نیز دریافت کرد و بر مسند او نشست. دوست‌علی خان معیرالممالک کار آبادانی باغ‌فردوس را پیگیری کرد و با خرید زمینهای قصر محمدیه که به‌سبب درگذشت محمد شاه در آنجا، بدشگون تلقی می‌شد و نیمه‌کاره رها شده بود، بر وسعت باغ‌فردوس افزود و قنات قصر محمدیه را به باغ زیردست آورد (اعتمادالسلطنه، مرآة ... ، 1/ 950-951؛ معیری، 262، 267؛ ستوده، جغرافیا ... ، 1/ 247). 
در آن زمان زمینهای باغ‌فردوس از شمال به اراضی میان اسدآباد و ولنجک، از جنوب به اراضی الٰهیه، و از شرق به درۀ تجریش محدود می‌شد و حدود 400 جریب وسعت داشت (همانجا؛ بنجامین، 118). دوست‌علی خان معیرالممالک با صرف مبالغ هنگفت در بهتر و زیباتر ساختن باغ‌فردوس به جان کوشید. عمارت باشکوهی که در باقی‌ماندۀ زمینهای باغ‌فردوس خودنمایی می‌کند، از یادگارهای دوست‌علی خان نظام‌الدوله است که به دست استادکاران اصفهانی و یزدی برپا شده است (چاپارباشی، 552؛ معیری، ستوده، همانجاها). 
این عمارت به مساحت حدود 000‘1 مـ 2 در 3 طبقه بنا شده است. روبه‌روی ایوان جنوبی عمارت، زمین شیب تندی دارد که به دستور معیرالممالک پس از ایجاد سنگ‌چینها و تسطیح فضای میان آنها 4 استخر پیاپی ایجاد گردید که به ترتیب هریک از دیگری بزرگ‌تر بود و بر گردشان باغچه‌هایی که معمولاً با گلهای اطلسی تزیین می‌یافت، ساخته بودند. این شیب به حدی تند است که کف طبقۀ اول ساختمان با قسمت جنوبی باغ، و سقف آن با قسمت شمالی باغ هم‌سطح است؛ به گونه‌ای که این ساختمان از نمای شمالی سه‌طبقه و از نمای جنوبی دوطبقه به نظر می‌رسد. 

در زمینهای شیب‌دار پایین‌دست باغ، انبوهی از درختان چنار به طور مرتب کاشته شده بود که از ایوان جنوبی ساختمان، همانند سطحی مخملی دیده می‌شد و آن سوتر زمینهای بیرون از محوطۀ باغ پوشیده از تپه‌هایی سرخ‌رنگ بود که در نیمه‌های روز با تابش آفتاب بر آنها همانند سراب به نظر می‌آمدند. 
در پشت ساختمان در زمینهای وسیع شمالی باغ، درختان چنار همانند ستونهایی سر برآورده بودند که بر آن زمینها سایه می‌افکندند. در این بخش باغ برخلاف دیگر بناهای ایرانیِ آن زمان، حوض یا جوی آبی تعبیه نکرده بودند؛ اما در یک سمت این بخش در زیر درختان آخورهای آجری برای اسبها ساخته بودند. چیزی که در وهلۀ نخست توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد، بزرگی و بلندی ساختمان باغ‌فردوس بود. هرچند بر گرد ساختمان چنارهای بسیار بلندی برافراشته بودند، اما با این‌حال بلندی ساختمان به اندازه‌ای بود که در برابر آن درختان بلند، حقیر به نظر نمی‌رسید. 
 
سازندگان ساختمان کوشش داشته‌اند که میان بنا و پیرامون آن تناسبی در کار باشد؛ ازاین‌رو، تزیینات را در مرکز ساختمان جمع کرده و برای جلوۀ بیشتر آن، حول‌وحوش ساختمان را ساده در نظر گرفته بودند. به همین منظور در پیش‌خانۀ ساختمان به جای ستونهای کوچک و پرشمار، چهار ستون ستبر نصب کرده‌اند. این ستونها به طرز زیبایی با گچ‌بریهایی به شکل پیچکهای گل که به دور ستونها پیچیده، تزیین شده است. این گچ‌بریها تا سرستونها و سردیوار امتداد دارد و چشم‌اندازی هماهنگ و زیبا با درختان باغ را پدید می‌آورد. 
در طبقۀ اول تالاری بزرگ در وسط و 8 اتاق در دو طرف قرینۀ یکدیگر ساخته شده است. کف تالار با کاشی نقش‌دار آبی فرش شده بود و در جنوب آن دو شاه‌نشین بر روی هم که یکی در طبقۀ اول و دیگری در طبقۀ دوم است، ساخته‌اند. تالار طبقۀ اول به وسیلۀ 3 در به بیرون راه دارد: یک در بزرگ در طرف شمال و دو در کوچک در طرف جنوب. در دو طرف در بزرگ پله‌هایی ساخته‌اند که به طبقۀ سوم می‌رود. سقف تالار وسط به کف طبقۀ سوم رسیده و با مهارت تمام گچ‌بری شده است. قسمتی از دو دیوار شرقی و غربی تالار که در محاذات طبقۀ دوم است، دارای گچ‌بری است و نیم‌دایره‌هایی که ظاهراً محل آیینه و قاب عکس بوده است، در آن دیده می‌شود. این تالار دارای اُرُسیهای بزرگی است که با مشبک‌کاریهای زیبا و شیشه‌های رنگارنگ تزیین شده‌اند. دیوارهای تالار تا طاقچه‌ها پوشیده از سنگ مرمر صاف و صیقلی بود و بر روی دیوارها صورتهای دخترانی در حال رقص نقاشی شده بود و اتاقها مزین به گچ‌بریها و آینه‌کاریهای زیبا بود که هر بیننده‌ای را مبهوت می‌ساخت (نک‍ : بنجامین، 117-120؛ ستوده، جغرافیا، 1/ 246-247). 
مادام دیولافوا که در تابستان 1298 ق/ 1881 م، به تماشای باغ‌فردوس رفته است، دربارۀ نقاشیهای دیواری آن چنین نوشته است: «یک نقاش مبتدی ایتالیایی دیوارهای آن را به عوض نقاشی کثیف کرده است. بر روی دیوارها مجالس رقص اروپایی و اشکال مضحکی کشیده است. در یک زاویۀ عقب که گویا خوابگاه باشد، تصویر مردی اروپایی را کشیده که شلواری از پارچۀ نخودی‌رنگ و نیم‌تنۀ خاکستری پوشیده و شاپوی مدوری بر سر دارد که روی گوشها افتاده و سواره در جلو دختری که وضع بدی دارد، ایستاده و با او راز و نیاز دارد. البته این نقاش خواسته نمونه‌ای از اخلاق اروپاییان را به ایرانیان نشان دهد» (ص 158). 
طبقۀ دوم ساختمان باغ‌فردوس دارای 8 اتاق است که بر روی 8 اتاق طبقۀ اول بنا گردیده‌اند. این طبقه دارای دو ایوان است که در دو طرف شاه‌نشین قرار دارد. در وسط این طبقه فضای تالار طبقۀ اول است. طبقۀ سـوم از یک تـالار بـزرگ و دو ایـوان شمالی ـ جنوبی که در مقابل تالار بزرگ است، تشکیل شده است و این دو ایوان به تالار شرقی و تالار غربی راه دارد. منظرۀ ایوان جنوبی در وسعت و امتداد و زیبایی بی‌نظیر بوده، و بخش وسیعی از شهر تهران از آنجا دیده می‌شده است. معیرالممالک برای اینکه موقع نشستن در ایوان طبقۀ سوم چشم‌انداز وسیع‌تری داشته باشد، دستور داده بود تا سرتپۀ امانیه واقع در اراضی الٰهیه را بردارند؛ اما چون هزینۀ خاک‌برداری و تسطیح بالا گرفت، از ادامۀ این کار صرف‌نظر کرد. طبقۀ سوم تا زمان رضا شاه پهلوی یک تالار داشت و به جای دو تالار که اکنون در طرف شرق و غرب ساختمان است، دو ایوان وجود داشت. روزی رضا شاه برای بازدید از باغ‌فردوس رفت و وقتی به طبقۀ سوم رسید، گفت: «اگر این دو ایوان هم سالن بود، بد نبود». سپس به دستور وزارت فرهنگ، این دو تالار هم ساخته شد (ستوده، «باغ ... »، 1017، 1021-1022، جغرافیا، همانجا). 
عمارت اندرونی باغ‌فردوس در ضلع جنوب غربی باغ واقع بود و به اعتبار عمارت بیرونی، «رشک بهشت» خوانده می‌شد (معیری، 267). عمارت اندرونی بـا مساحـت حـدود 000‘1 مـ2 در یـک طبقـه بـا سقف شیروانی بنا شده بود و یک تالار بزرگ به شکل دایره در میان آن قرار داشت که قطر آن نزدیک به 10 متر بود و اطراف آن اتاقهای نشیمن و خواب ساخته بودند و دو طرف جنوبی و شرقی آن، سراسر ایوانی با ستونهای گچ‌بری‌شده بود. 
این عمارت پس از اینکه محمود افشار زمینهای جنوبی باغ‌فردوس را خریداری کرد، از 1316 ش محل زندگی او بود، اما به‌سبب فرسودگی بنا، در 1340 ش از میان برداشته شد و امروزه نشانی از آن بر جای نیست (ستوده، «باغ»، 1022). عمارت «فیل‌گوش» نیز پس از برپایی ساختمان جدید متروک ماند و رفته‌رفته رو به ویرانی نهاد (معیری، همانجا). 
پس از درگذشت دوست‌علی خان معیرالممالک در 1290 ق، باغ‌فردوس به پسرش دوست‌محمد خان معیرالممالک رسید. دوست‌محمد خـان، فـاطمه خـانم ملقب به عصمت‌الدولـه ــ دختر دوم نـاصرالدین شاه ــ را در حبـالۀ نکاح داشت (بامداد، 1/ 502)؛ ازاین‌رو، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در فصل گرما گهگاه برای دیدن عصمت‌الدوله بـه باغ‌فردوس می‌رفتند (نک‍ : معیرالممالک، 155؛ اعتمادالسلطنه، روزنامه ... ، 19، 517، 569). 
دوست‌محمد خان به مشاغل و مناصب پدری و اجدادی خود بی‌اعتنا بود و پس از چندی بدون کسب اجازه از ناصرالدین شاه رهسپار اروپا شد (معیرالممالک، 143-144). در نبود او باغ‌فردوس طرف بی‌اعتنایی واقع شد و به‌زودی رو به ویرانی نهاد. مادام دیولافوا که در تابستان 1298 ق، یعنی حدود 8 سال پس از درگذشت دوست‌علی خان نظام‌الدوله به تماشای باغ‌فردوس رفته بود، آنجا را در شرف ویرانی توصیف کرده است و دربارۀ آن نوشته است: «این بنا به‌واسطۀ بی‌مواظبتی در شرف انهدام است. 10 سال دیگر بامها خراب و 20 سال دیگر مبدل به تپۀ خاکی خواهد شد» (همانجا). 
بااین‌حال، عمارت باغ‌فردوس در تابستانها به‌عنوان اقامتگاه تابستانی مورد استفادۀ خانوادۀ دوست‌محمد خان بود. هنگامی‌که دوست‌محمد خان در اروپا به سر می‌برد، تخم گلهای زینتی و سبزیهایی که در ایران نبود، برای کاشت در باغ‌فردوس به ایران می‌فرستاد و تأکید داشت که در کشت و ازدیاد آن بکوشند. از جملۀ آنها تخم گوجه‌فرنگی بود که برای نخستین‌بار در ایران در حدود سال 1300 ق در باغ‌فردوس کاشته شد. در آن زمان در ایران این‌گونه تصور می‌شد که گوجه‌فرنگی میوه‌ای سمی است و از آن استفادۀ غذایی نمی‌کردند، تا آنکه در تابستان 1302 ق هنگامی که خانوادۀ دوست‌محمد خان معیرالممالک برای ییلاق در باغ‌فردوس اقامت داشتند و شاهزاده عزالدوله که در 1290 ق در شمار همراهان ناصرالدین شاه به اروپا سفر کرده بود، در باغ‌فردوس مهمان آنها بود، چشمش به بوته‌های گوجه‌فرنگی افتاد و بسیار شگفت‌زده شد. او وقتی دانست که کسی از محصول آن نمی‌خورد، بر شگفتی‌اش افزوده شد و به باغبانها گفت تا مقداری از گوجه‌فرنگیها را چیده، به عمارت بیاورند؛ آن‌گاه با کمال شعف نزد عصمت‌الدوله آمده و به تعریف و تمجید این محصول پرداخت و آشپز را خواسته و به او دستور داد که آب آن را گرفته و در چند خوراک مناسب که برای ناهار آن روز تهیه شده بود، به کار برد. عزالدوله در سر سفره نخست از غذای سفارشی خود که با گوجه‌فرنگی پخته شده بود، خورد و دیگران را نیز تشویق به خوردن کرد. حضار که تا آن روز گوجه‌فرنگی را سمی می‌پنداشتند و از خوردن آن خودداری می‌کردند، چون چنین دیدند، از آن غذا خوردند و پس از چند دقیقه زمزمۀ تحسین و تمجید از اطراف سفره برخاست (معیرالممالک، 19-20). 
دوست‌محمد خان در باغ‌فردوس لانه‌هایی برای کبوتران خود ساخته بود و میان سالهای 1307-1323 ق در آنجا کبوتر پرورش می‌داد. او در 1306 ق در بازگشت از سفر اروپا، 600 کبوتر از 60 نژاد مختلف با خود به ایران آورد که هنوز چند نوع آن از قبیل فری، کاپوسین، کرواته و چتری نزد بعضی کبوتربازان ایران دیده می‌شود. دوست‌محمد خان بر روی هم حدود 000‘5 کبوتر داشت که از آنها در لانه‌هایی واقع در خانۀ شهری خود در تهران، باغ‌فردوس و املاکش در مهرآباد نگهداری می‌کرد (همو، 294). دوست‌محمد خان معیرالممالک به باغ‌فردوس اهمیتی نمی‌داد. او هر وقت برای شکار به شمیران می‌رفت، در باغ‌فردوس نزدیک مظهر قنات، زیر درختان چنار چادر می‌زد و از اتاقهایی که نزدیک به قنات واقع بود، به‌عنوان آبدارخانه استفاده می‌کرد. وی بعدها که برای شکار به سوهانک می‌رفت، عمارت باغ‌فردوس نیز رو به ویرانی نهاد (ستوده، «باغ»، 1017- 1018). 
ناصرالدین شاه در 1302 ق قصد داشت تا باغ‌فردوس را به مبلغ 000‘20 تومان از دوست‌محمد خان معیرالممالک خریداری کند، اما اعتمادالسلطنه به بهانۀ اینکه محمد شاه قاجار در قصر محمدیه در مجاورت باغ‌فردوس درگذشته است و این اراضی بدشگون است، او را از خرید باغ‌فردوس منصرف کرد (اعتمادالسلطنه، همان، 405). اما در سالهای بعد دوست‌محمد خان باغ‌فردوس را به حاجی میرزا حسین پسر حاجی میرزا خلیل تاجر شیرازی فروخت و او دست به تعمیرات آن زد و چند سالی مالک آن بود و در این باغ میهمانیها می‌داد. پدر او چون از ولخرجیهای پسر آگاه شد، او را به شیراز خواست و باغ و ساختمان به دست باغبانان و سرایداران افتاد. پس از او میرزا حسین تهرانی مالک باغ شد. او عمارت شمالی را به کلی ویران، و تمام درختهایی را که نظام‌الدوله معیـرالممالک کاشته بـود، قطع کـرد. پس از درگذشت میرزا حسین، اراضی باغ‌فردوس میان ورثه تقسیم شـد. سپـس میـرزا اسمـاعیل خـان امین‌الملک ــ برادر امین‌السلطان اتـابک ــ آنجا را خریداری کرد. او دیوار باغ را از نو بنا کرد و دو اتاق مهتابی عمارت را پوشاند و یک دستگاه اندرونی و حمام در طرف غرب ساختمان اصلی افزود. 
پس از درگذشت امین‌الملک باغ‌فردوس رو به ویرانی نهـاد تـا اینکـه محمدولـی خـان تنکـابنی ــ سپهسالار اعظـم ــ آن را از وراث امین‌الملک به مبلغ 000‘18 تومان خریداری کرد. سپهسالار عمارت و باغ را آباد، و قنات آن را که خشک شده بود، دایر ساخت و سردری عالی در جلو مظهر قنات آن برپا کرد. بعدها محمدولی خان باغ‌فردوس را به حکم دادگاه در مقابل بدهی خود به تجارت‌خانۀ تومانیانس به رئیس آن بنگاه واگذار کرد و پس از چندی دولت وقت در مقابل وجهی که از تومانیانس طلبکار بود، باغ‌فردوس را ضبط کرد و بخشی از اراضی آن را متری دو تا 3 تومان به تنی چند از کارمندان عالی‌رتبۀ وزارتخانه‌های دارایی و دادگستری و امور خارجه با قرعه‌کشی فروخت (ستوده، همان، 1018-1020؛ معیرالممالک، 171). 
در 1316 ش، اراضی فعلی باغ‌فردوس به دستور علی‌اصغر حکمت وزیر معارف وقت خریداری، عمارت آن بازسازی، و از آن به‌عنوان مدرسه استفاده شد. در 1336 ش باغ‌فردوس میان وزارتخانۀ آموزش و پرورش و شهرداری تهران تقسیم شد. در این هنگام بنیاد فرح پهلوی باغ‌فردوس را از شهرداری خریداری کرد و پیرو تصمیمی که مبنی بر احیای باغ‌فردوس برای برگزاری جشنهای فرهنگ و هنر در این مکان گرفته شده بود، مرمت باغ به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران سپرده شد. در این زمان این باغ به مرکز فعالیتهای هنری بدل گشت و پس از انقلاب اسلامی نیز در 1358 ش، زیر پوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درآمد و به‌عنوان مرکز آموزش فیلم‌سازی از آن استفاده شد و سرانجام در 1381 ش به‌عنوان موزۀ سینما مورد بهره‌برداری قرارگرفت. 

مآخذ

اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به‌کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ همو، مرآة البلدان، به‌کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1347 ش؛ چاپارباشی، علی‌اکبر، «در بیان تعریف جغرافیای فیزیکی شمیران»، یغما، تهران، 1345 ش، س 19، شم‍ 10؛ ستوده، منوچهر، «باغ‌فردوس»، ناموارۀ دکتر محمود افشار، تهران، 1365 ش، ج 2؛ همو، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ معیرالممالک، دوست‌علی خان، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ معیری، محمدعلی، «باغ فردوس و عمارت شهری معیرالممالک، دو بنای تاریخی از تهران قدیم»، کلک، تهران، 1376 ش، شم‍ 89-93؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.